Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «الف»
2024-04-25@01:52:14 GMT

من یک خاکستری هستم!

تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۵۹۶۸۹

به گزارش الف،از یک خاطره شخصی شروع می‌کنم که مطمئنم برای افراد زیاد دیگری هم رخ داده است. وقتی تیم ملی فوتبال در مقابل ولز برنده شد، در صفحه اینستاگرام (که به طور طبیعی صفحه شخصی است و این یعنی هر کس هر چه دلش می‌خواهد، می‌تواند منتشر کند) یک عکس که بیشتر از آنکه تیم ملی مشخص باشد، پرچم سه رنگ ایران در اهتزاز بود را با این عبارات منتشر کردم: «ایران من، ایراااااااان مننننن، نامی که می‌ماند تویی» و در انتها توضیح داده بودم که فوتبالی نیستم، مگر وقتی غرور ملی‌ام را تحریک کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 البته که از رفتار طرفداران فوتبال بسیار شگفت زده بودم، همانها که در زمان طرفداری‌شان نمی‌شد به فوتبال خاکی محروم‌ترین منطقه گفت بالای چشمش ابرو، در چشم به هم‌زدنی تمام سال‌ها عشق و علاقه‌اش را زیر پا گذاشت و تیم ملی به بی‌شرف‌ترین موجود جهان تبدیل شد. حتی اگر مجموعه تیم ملی کار بدی  هم کرده بود به نظرم ولی واکنش طرفداران فوتبال برای من شبیه این بود که یکی از اعضای خانواده کار بدی کرده و دقیقا شب امتحان همه طردش می‌کنند. در حالی که منطق حکم می‌کرد به او بگویند «ما تو را دوست داریم ولی ازت گلایه‌مندیم، فعلا امتحانت را بده بعد با هم صحبت می‌کنیم». 

سوال من این است:

1- آیا این رفتار معترضان نشانه آزادی‌طلبی است؟

 2- آیا عشق‌شان به فوتبال همین بود که در چشم به هم‌زدنی همانها که روزی سر، بالای هواخواهی‌اش می‌دادند، طرد شوند و عنوان «بی‌شرف» بگیرند (علاوه بر استوری‌های فراوانی که مرتب می‌گویند: هر کس این همه ظلم را نمی‌بیند بی‌شرف است، هر کس سکوت کرده بی شرف است و ... [به شدت از اینکه واژه نامناسبی را به کار بردم عذرخواهی می‌کنم])؟ 

3- از کجا معلوم روزی همین رفتار، ادعا و خواست‌ها، واکنشی شبیه هواخواهی فوتبال نداشته باشد؟

خلاصه، پیرو استوری فوتبالی، در دایرکت چند پیام از دوستانی که به نظر احترام زیادی برایم قائل بودند، دریافت کردم که از شما انتظار نداشتیم و یکی از آنها کلی توضیح داده بود کسی که کربلا می‌رود یعنی با ظالم مبارزه می‌کند و شما با این استوری دارید از ظالمان حمایت می‌کنید و... در حالی که گیج این اظهارنظرها بودم، پاسخ دادم: «اجازه بدهید هر کس حرف خودش را بزند». چند روز بعد، تیم ملی در مقابل آمریکا باخت. دوباره استوری پرچم ایران و همان عبارات. و البته یک استوری دیگر در شگفتی تمام که واکنشی بود نسبت به شادی مخالفان و معترضان نسبت به باخت تیم ملی!! و سوالم این بود که مگر عزادار نبودید؟ (رقص خشم با آهنگ هایده؟؟) .

این بار القاب شیرین‌تری نصیبم شد: «جیره‌خور، خون‌شور (این دیگر خیلی جدید بود) که پسوند دکترام، غصبی است و حتما تا حالا دانشجویانم را تحویل اربابانم داده‌ام».

 پاسخ این دوست بعد از چند جمله توضیحی، بلاک بود چون تحمل هر چیزی را دارم جز بی‌ادبی و تهمت. ولی چند نفری هم محترمانه اظهارنظر کردند که ضمن تشکر از پیام‌شان، با همان شیوه و لحن همیشگی پاسخ دادم. 

البته این ادامه همان پیام‌هایی بود که از همان ابتدا که مهسا امینی هنوز در بیمارستان بود، دریافت کرده بودم مبنی بر اینکه «ما از شما انتظار داریم، چرا واکنش نشان نمی‌دهید». حالا اینکه چرا از من انتظار داشتند، سوالی است که هنوز پاسخی برای آن پیدا نکرده‌ام، ولی به همه پاسخ دادم «اجازه بدهید هر کس به شیوه خودش واکنش نشان دهد». 

در حالی که برداشتم از رفتار و انتظار آنها این سوال بود: «مگر شما آزادی‌خواه نیستید پس چرا می‌خواهید حرف شما را و به شیوه شما بزنم؟» و واکنش آنها را البته نوع مدرن‌شده رفتار مجاهدین خلق می‌دانم. مجاهدینی که از هواداران‌شان می‌خواستند حتی زندگی مشترکی نداشته باشند تا چیزی آنها را از تمرکز بر فعالیت سیاسی دور نکند. 

جالب است بدانید وقتی گزارشی از سفر کربلا (در همان ابتدای این جریانات) در صفحه شخصی‌ام منتشر کردم، یکی پرسید: «شما در جریان اخبار نیستید؟» یعنی من حتی اجازه ندارم در صفحه شخصی‌ام نمونه کار مطبوعاتی‎ام را منتشر کنم و آیا این به این معنی نیست که همان چیزی را در صفحه‌ات منتشر کن که ما می‌گوییم و می‌خواهیم؟ 

بعد از خودم می‌پرسم این آزادی است؟ گرچه تاکید می‌کنم که از همان ابتدا نسبت به شعار «زن، زندگی، آزادی» متجب  بودم. کدام زن؟ همان زنانی که بسیاری‌تان از همان کودکی تا امروز به او ظلم کردید؟ چه در نسبت خونی چه در نسبت همکاری و چه در نسبت عاشقانه و روابط عاطفی و زناشویی؟ و در بسیاری از اوقات ابزار بوده و این بار ابزار سیاسی شده. 

از کدام زندگی حرف می‌زنید در حالی که شرایطی ایجاد کردید که نه تنها از زندگی عادی‌مان افتاده‌ایم، حتی نمی‌توانیم از زندگی عادی و حرفه‎‌ای‌مان در صفحه شخصی‌مان حرف بزنیم؟ 

آیا این واکنش‌ها، نشانه آزادی‌طلبی است یا دیکتاتوری؟ 

جالب اینکه همه دارند زندگی‌شان را می‌کنند. شاهد ادعایم  تحلیل روزنامه لیبراسیون فرانسه است که همین چند روز پیش تیتر زده بود: «انقلابی در کافه‌های تهران در جریان است». فرانسوی‌ها فکر کردند همانطور که انقلاب آنها از کافه‌های پاریس شروع شد و شکل گرفت و اصلا زیست فرانسوی‌جماعت در کافه است، ایرانی‌ها هم همان زیست را دارند، به کافه می‌روند تا مباحث جدی‌شان را به اشتراک بگذارند، نمی‌دانند اولا کافه‌ها در اختیار صرفا جوانان است برای گذران وقت و دیدارهای دوستانه و ثانیا، اصولا فضای کافه‌ها به گونه‌ای است که افراد مسن‌تر که حتما تجربیات بیشتری دارند عادت کافه رفتن ندارند و در نهایت اینکه عمده فعالیت و مشارکت سیاسی هم فقط پشت صفحه اینستاگرامی است. و دقت کردید چقدر این مدت واژه شرافت (با شرف و بی‌شرف) دستمالی شد و چقدر معنایش عوض شد. 

از سوی دیگر، معتقدم افرادی مثل من هم که نسبت به اتفاقات اخیر هیچ واکنشی نشان ندادیم و سکوت اختیار کردیم هم نوعی واکنش داشته‌ایم. 

ولی آیا این واکنش همراهی است؟ و اگر همراهی است با کدام سوی قضیه؟ الان پاسخ خواننده این است که شما قشر خاکستری‌ها... واژه‌ای که این روزها بیشتر از قبل، بار منفی پیدا کرده است ولی اتفاقا می‌خواهم اقرار کنم که من یکی از اعضای همین قشر خاکستری هستم.

 قشر خاکستری به معنی کسی نیست که نشسته تا دیگران تلاش کنند و او از نتیجه تلاش‌شان بهره ببرد، یا کسی نیست که یکی به میخ می‌زند و یکی به نعل، بلکه کسی است که هیچ سیاه و سفید مطلقی برایش وجود ندارد. هیچ فرد، گروه، جناح و عقیده‌ای سفید مطلق یا سیاه مطلق نیست. نه تمام مسوولان دزد و اختلاس‌گر و ظالمند و نه همه معترضان، اغتشاش‌گر و فریب‌خورده دشمن‌اند. 

از ابتدای این جریان (که ترجیح می‌دهم آن را نه جنبش بنامم و نه انقلاب) معتقد بوده و هستم که در هر دو سوی این جریان، «نفوذی» وجود دارد. همان نفوذی‌ای که در دانشگاه شریف اولین جرقه درگیری را زد، همان که در مهاباد و سنندج آتش به پا می‌کند، همان که جوانان را تحریک می‌کند تا به خیابان‌ها بیایند در حالی که مطمئن است این جوانان تعریفی از واکنش سیاسی ندارند و آن را به قدر یک حجاب و شعار غیرواقعی «زن، زندگی، آزادی» تقلیل می‌دهند. 

رسما اعلام می‌کنم اگر نتیجه این واکنش‌ها و اعتراض‌ها این بود که هزینه سطح زندگی پایین می‌آمد و مثلا قیمت یک پراید از 200 و اندی به 50 میلیون کاهش پیدا می‌کرد، یا ودیعه یک آپارتمان 50 متری به 20، 30 میلیون می‌رسید من هم خط اول این جریان بودم ولی افتادن روسری از میانه سر به روی شانه‌ها اصلا نسبتی با بهایی که پرداخت شده و می‌شود، ندارد؛ بهای جان جوانان از هر دو سوی جریان.

 خصوصا که واقعا نمی‌دانم آن لباس شخصی که آتش به پا می کند از کدام سوی جریان است؟ شما می‌دانید؟ آیا لباس شخصی الزاما نماینده دولت است؟ آیا مزدورهای آن سوی جریان لباس خاصی دارند؟ یا آنها هم لباس شخصی حساب می‌شوند؟ 

من هم برای کیان اشک می‌ریزم، هم برای عجیمان، هم برای مهاباد دلم خون است و هم برای پدری که امکان پرداخت اجاره بهای خانه را ندارد. هم برای معلم و کارگری که چندین ماه است حق‌الزحمه خود را دریافت نکرده بغض می‌کنم و هم نسبت به کسی که حقوق چندین میلیونی دارد که نسبتی با تلاش و زحمتش ندارد، خشمگین هستم.

 بله من یک قشر خاکستری هستم، چون هیچ سیاه و سفید مطلقی در جهان وجود ندارد و خوشحالم که دیگران را مجبور نمی‌کنم مثل من و به شیوه من حرف بزنند و تا به امروز به هیچ کدام از معترضان، حتی توصیه و پیامی نداده‌ام و درباره درستی و غلطی رفتارش حرفی نزده‌ام. ولی اگر کسی این رفتار را در زندگی شخصی و حرفه‌ای خود در دستور کار قرار داد، خوشحال می‌شوم در جریان زندگی اجتماعی با او همراه شوم. 

منبع: الف

کلیدواژه: قشر خاکستری صفحه شخصی کافه ها تیم ملی بی شرف

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۵۹۶۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

علی ربیعی: تعطیلی روز شنبه توطئه نیست /بستن فضای مجازی چه خاصیتی دارد؟ وقتی خودتان هم در شبکه های مجازی هستید و تیک آبی و خاکستری می گیرید

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، علی ربیعی، وزیر پیشین تعاون، کار و رفاه اجتماعی که در نشست «بررسی تاثیر سیاستهای اقتصادی و اجتماعی در رشد و توسعه اقتصادی در فضای فناوری اطلاعات» که از سوی گروه علمی تخصصی اقتصاد رسانه «انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات» برگزار شده بود، سخن می گفت، با بیان اینکه متاسفانه از روز اولی که اینترنت در کشور ما آمد، دائما به دنبال آسیب شناسی بودیم و بحث های اندکی به مساله فرصتهای نهفته در آن پرداختند، گفت: این نگاه عمدتا ناشی از سطح فردی و بررسی تاثیر آن بر رفتارهای فردی بوده و از روز اول با نگاه آسیب شناسانه به سمت آن رفتیم و تنها حوزه ای که برای ما اهمیت داشته،رفتارهای فردی بوده است. در واقع با مشاهده رفتارهایی که خلاف سنتها و ارزشهای مالوف ما بوده، نوعی احساس خطر ایجاد شده است.

دوران دو رئیس قبلی قوه قضائیه، یکی از دورانهای بسیار تلخ فضای مجازی بود

بنابر روایت جماران، وی با بیان اینکه در سطح بعد باید آیین نامه ها و سیاست گذاری ها را بررسی کرد، توضیح داد: برای نمونه، قانون مجلس و آیین نامه هایی که قوه قضائیه مطرح می کند به این مسائل می پردازند و دوره دو رئیس قبلی قوه قضائیه یکی از دورانهای بسیار تلخ فضای مجازی بود و بیشترین فشارها بر گسترش فضای مجازی در این دوران ها سامان گرفته بود.

ربیعی با تاکید بر ضرورت توجه به فلسفه حکمرانی فضای مجازی و حوزه تکنولوژی های اطلاعاتی و ارتباطی ، گفت: فهم این سطح به ما کمک می کند که دریابیم چه اتفاقی در حوزه سیاست گذاری ها و همچنین رابطه مردم با فضای مجازی و تکنولوژی اطلاعاتی می افتد. درک این سطح به ما برای فهم علل اتفاقات کمک می کند. به تعبیری باید بررسی کرد عوامل و عناصر اصلی فلسفه حکمرانی دیجیتال و تکنولوژیهای ارتباطی، چه عواملی هستند.

وزیر پیشین تعاون، کار و رفاه اجتماعی اضافه کرد: میان رویکردها و استراتژی های فلسفه ساز حکمرانی کشور، میان استراتژی بقا و توسعه گرفتار شده ایم. این وضعیت کنشها و سیاستهای ما را تحلیل می کند. از دهه ۷۰ این بحث بود که آیا می خواهیم خودمان را کماکان بسط دهیم به سطح جهان را قدرت خود را حفظ کنیم، آن زمان جمعبندی شد که ما هم توسعه و هم بقا می خواهیم. اما متاسفانه در روندی که طی شد، فلسفه بقا بر فلسفه توسعه کشور چربیده است.

استراتژی بقا باعث شده سیاستهای امنیتی در امر فضای مجازی چربیده است/ از ساحت تکنولوژی های ارتباطی امنیت زدایی کنیم

وی توضیح داد: وقتی فلسفه حکمرانی ما بقا است، تمام تکنولوژی ها بر اساس آن سنجیده می شود. استارتاپها را این گونه ارزیابی می کنند. نسبت مردم با فضای مجازی، در همین ارتباط سنجیده می شود. ما باید این نکته را درک کنیم؛ می توانستیم درباره تکنولوژی های اطلاعاتی و فضای مجازی بحث اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و امنیتی کنیم، اما استراتژی بقا ما را به سمتی برده است که سیاستهای امنیتی بر سایر سیاستها در امر فضای مجازی چربیده و این گرفتاری اصلی ما است. باید از ساحت تکنولوژی های ارتباطی امنیت زدایی کنیم. وقتی نگاه و فلسفه این گونه جلو می رود، به رغم هر اسمی که بر توسعه می گذاریم، تحمل الزامات و نتایجش را نداریم و بنابراین عملا به جایی نمی رسیم؛ چرا که فلسفه بقا حاکم است.

ربیعی با بیان اینکه بنیانهای نظری و فلسفه وجودی حکمرانی ما گسترش پهنای باند اینترنت را بر نمی تابد، خاطرنشان کرد: حکمرانی ما می گوید پهنای باند را می خواهم، اما نه می تواند الزامات آن را رعایت کند و نه از نتایجش خوشش می آید. بنابراین پهنای باند ما عملا دچار مشکل می شود. آثار توسعه در فضای مجازی متاثر از این دیدگاه است و با جزمیتی که وجود دارد، شرکتهای استارتاپی ما تهدید محسوب می شوند. در حالی که اگر همه جهان بگویند هوش مصنوعی، آینده اقتصاد جهان و ثروت جهان تعداد مشاغل ما در خدمات شبکه های اجتماعی و فضای مجازی است، چون آن نگاه می ترسد، استارتاپ به جای اینکه سکو و جهش توسعه و اقتصاد کشور باشد، جهش وابستگی کشور و جهش دیدگاه هایی که ارزشهای نامالوف را دنبال می کنند تلقی می شود.

جریان پرقدرتی سالهاست که مقابل حاکمیت تفکر توسعه و پیشرفت ایستاده

وی با بیان اینکه جریان پرقدرتی سالهاست که مقابل حاکمیت تفکر توسعه و پیشرفت ایستاده و در عمل صرفا استراتژی «بقا» را دنبال می‌کند، تاکید کرد: عنصر اصلی تاثیرگذار بر سیاستگذاری این نکته است که ما دائما و ناچارا به فراز و نشیب و کشاکش و آیین نامه های مختلف می رسیم که متاثر از این عامل در حکمرانی است.

در این نشست که در دفتر روزنامه شرق برگزار شد، وزیر پیشین تعاون، کار و رفاه اجتماعی در ارزیابی از فضای مناسب کار برای کارآفرینی در کشور، اظهارداشت: درباره اینکه چرا شکست خوردیم و کجاها موفق بودند، بحث های زیادی می شود. در حالی که این مساله بسیار ساده است. از دوره ۷۶ تا ۸۴ را می توانیم بررسی کنیم، دوره ۹۲ تا ۹۷ هم بررسی کنیم. نیازی به تحلیل و واکاوی های عمیق نداریم. این دو دوره که در آن سیاستها جامع نگر هستند و روابط بین الملل درست است و جامعه مدنی نفس می کشد، درخشان ترین دوران اقتصادی همان دوران است. از ۹۴ تا روی کار آمدن ترامپ، شکوفاترین دوران استارتاپی در ایران را داشتیم، شرکتهای دانش بنیان هم دوران خوبی داشتند. اما اکنون با بازی با کلمات، بحث دانشگاه های «حکمت بنیان» را مطرح می کنند و روشن نیست که این شاخص چگونه می خواهد سنجیده شود.

با تعابیری مانند دانشگاه «حکمت بنیان»، دل خوش می کنند

ربیعی گفت: با این کلمات که فریبایی دارد، دل خوش می کنند و تحت پوشش آنها آسوده می خوابند و تصور می کنند این کلمات برای ما خوشبختی و سعادت می آورند!

وزیر پیشین تعاون، کار و رفاه اجتماعی اضافه کرد: یک تفکر ما را نیازمند توسعه و پذیرفتن نتایج و الزامات آن می داند و معتقد است باید برای مدیریت نتایج آن برنامه ریزی درست کرد، اما ما چون در این حوزه وارد نمی شویم، با بخشهای سنتی وارد چالش نمی شویم و چالش ما با بخشهایی است که مرتبط با فضای ارتباطی مبتنی بر شبکه های اطلاعاتی است.

تعطیلی شنبه توطئه نیست/تغییر سبک زندگی که در خیابان می بینید، توطئه نیست

ربیعی با بیان این اعتقاد که بسیار تاکید کرده ایم که تغییر سبک زندگی که در خیابان می بینید، توطئه نیست، بلکه تغییر ارزشها است، تصریح کرد: اینگلهارت هم مطالعه کرده و می گوید کل جوامع این تغییرات را دارند. در هر جامعه ای به شکلی است. تعطیلی جمعه و شنبه توطئه نیست بعد هم فضای مجازی را محل این توطئه تصور می کنند.

آنچه امروز می بینیم، نتیجه سیاستهایی است که خود ما اعمال کرده ایم

به گفته وی؛ تغییر ارزشی را می بینند، اما چون علت یابی نمی توانند بکنند، آن را توطئه می دانند. در حالی که بخشی از تغییرات ارزشی، جهانی و طبیعی است. بخشی از آن هم حاکی از سیاستهای خود ما است. آنچه که امروز می بینیم، نتیجه سیاستهایی است که خود ما اعمال کرده ایم.

ربیعی با بیان اینکه شرکتهای استارتاپی زمینه ساز ایجاد نوعی پیوندهای جهانی هستند که ما نه به الزامات آن تن می دهیم و نه نتایجش را می پذیریم، اظهارداشت: فضای شرکتهای استارتاپی در میان ۸۰میلیون نفر جمعیت تنگ است و فضای جهانی را می خواهد.

این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه اقتصاد آینده، بدون اقتصاد دیجیتال، ناقص است، توضیح داد: بیشترین میزان اشتغال را ما در آینده در بخش خدمات مبتنی بر تکنولوژی اطلاعاتی داریم. هم ثروت ایجاد می کند و هم موتور حرکت سایر بخشها می توانند رشد و توسعه یابند و هم میزان اشتغال را رشد می دهد و هر گونه کوتاهی در این زمینه رفتاری غیرامنیتی است که در واقع امنیت کشور و اشتغال و ثروت اندوزی کشور را به خطر می اندازد.

سخنگوی دولت پیشین ادامه داد: وقتی هر پدیده ای را محدود می کنیم و در جایی را می بندیم، چه هدفی داریم! وقتی با چشممان می بینیم اهدافمان محقق نمی شود، تداوم سیاستها چیست؟ هدف بستن فضای مجازی چیست؟ مگر سنجشها نشان نمی دهند که مردم تا چه میزان بالایی از فیلترشکن استفاده می کنند و نه از صداوسیمایی با این بودجه کلان! پس این محدودیتها و اختلالها چه خاصیتی دارند! همه تان هم که در شبکه های مجازی حضور دارید و تیک آبی و خاکستری هم می گیرید! این هم از آن تناقض ها است!

۲۷۲۱۹

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1899260

دیگر خبرها

  • علی ربیعی: تعطیلی روز شنبه توطئه نیست /بستن فضای مجازی چه خاصیتی دارد؟ وقتی خودتان هم در شبکه های مجازی هستید و تیک آبی و خاکستری می گیرید
  • واکنش رسمی باشگاه پرسپولیس به شایعه جدایی چند ستاره
  • ربیعی : فلسفه بقا بر فلسفه توسعه کشور چربیده است / تغییر سبک زندگی که در خیابان می بینید، توطئه نیست / جریان پرقدرتی سالهاست مقابل حاکمیت تفکر توسعه و پیشرفت ایستاده
  • واکنش باشگاه پرسپولیس به شایعه جدایی چند ستاره
  • واکنش باشگاه پرسپولیس به شایعات در خصوص نقل‌وانتقالات
  • واکنش باشگاه پرسپولیس درباره لیست مازاد و تغییرات در تیم
  • واکنش باشگاه پرسپولیس به شایعه دریافت پیشنهادات خارجی برای برخی بازیکنان
  • سنت‌ها و سبک زندگی اسلامی در کردستان جریان دارد
  • سازمان هواپیمایی به حواشی خرید جت شخصی واکنش داد
  • واکنش سازمان هواپیمایی به حواشی خرید جت شخصی