Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «الف»
2024-04-18@01:01:31 GMT

من یک خاکستری هستم!

تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۵۹۶۸۹

به گزارش الف،از یک خاطره شخصی شروع می‌کنم که مطمئنم برای افراد زیاد دیگری هم رخ داده است. وقتی تیم ملی فوتبال در مقابل ولز برنده شد، در صفحه اینستاگرام (که به طور طبیعی صفحه شخصی است و این یعنی هر کس هر چه دلش می‌خواهد، می‌تواند منتشر کند) یک عکس که بیشتر از آنکه تیم ملی مشخص باشد، پرچم سه رنگ ایران در اهتزاز بود را با این عبارات منتشر کردم: «ایران من، ایراااااااان مننننن، نامی که می‌ماند تویی» و در انتها توضیح داده بودم که فوتبالی نیستم، مگر وقتی غرور ملی‌ام را تحریک کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 البته که از رفتار طرفداران فوتبال بسیار شگفت زده بودم، همانها که در زمان طرفداری‌شان نمی‌شد به فوتبال خاکی محروم‌ترین منطقه گفت بالای چشمش ابرو، در چشم به هم‌زدنی تمام سال‌ها عشق و علاقه‌اش را زیر پا گذاشت و تیم ملی به بی‌شرف‌ترین موجود جهان تبدیل شد. حتی اگر مجموعه تیم ملی کار بدی  هم کرده بود به نظرم ولی واکنش طرفداران فوتبال برای من شبیه این بود که یکی از اعضای خانواده کار بدی کرده و دقیقا شب امتحان همه طردش می‌کنند. در حالی که منطق حکم می‌کرد به او بگویند «ما تو را دوست داریم ولی ازت گلایه‌مندیم، فعلا امتحانت را بده بعد با هم صحبت می‌کنیم». 

سوال من این است:

1- آیا این رفتار معترضان نشانه آزادی‌طلبی است؟

 2- آیا عشق‌شان به فوتبال همین بود که در چشم به هم‌زدنی همانها که روزی سر، بالای هواخواهی‌اش می‌دادند، طرد شوند و عنوان «بی‌شرف» بگیرند (علاوه بر استوری‌های فراوانی که مرتب می‌گویند: هر کس این همه ظلم را نمی‌بیند بی‌شرف است، هر کس سکوت کرده بی شرف است و ... [به شدت از اینکه واژه نامناسبی را به کار بردم عذرخواهی می‌کنم])؟ 

3- از کجا معلوم روزی همین رفتار، ادعا و خواست‌ها، واکنشی شبیه هواخواهی فوتبال نداشته باشد؟

خلاصه، پیرو استوری فوتبالی، در دایرکت چند پیام از دوستانی که به نظر احترام زیادی برایم قائل بودند، دریافت کردم که از شما انتظار نداشتیم و یکی از آنها کلی توضیح داده بود کسی که کربلا می‌رود یعنی با ظالم مبارزه می‌کند و شما با این استوری دارید از ظالمان حمایت می‌کنید و... در حالی که گیج این اظهارنظرها بودم، پاسخ دادم: «اجازه بدهید هر کس حرف خودش را بزند». چند روز بعد، تیم ملی در مقابل آمریکا باخت. دوباره استوری پرچم ایران و همان عبارات. و البته یک استوری دیگر در شگفتی تمام که واکنشی بود نسبت به شادی مخالفان و معترضان نسبت به باخت تیم ملی!! و سوالم این بود که مگر عزادار نبودید؟ (رقص خشم با آهنگ هایده؟؟) .

این بار القاب شیرین‌تری نصیبم شد: «جیره‌خور، خون‌شور (این دیگر خیلی جدید بود) که پسوند دکترام، غصبی است و حتما تا حالا دانشجویانم را تحویل اربابانم داده‌ام».

 پاسخ این دوست بعد از چند جمله توضیحی، بلاک بود چون تحمل هر چیزی را دارم جز بی‌ادبی و تهمت. ولی چند نفری هم محترمانه اظهارنظر کردند که ضمن تشکر از پیام‌شان، با همان شیوه و لحن همیشگی پاسخ دادم. 

البته این ادامه همان پیام‌هایی بود که از همان ابتدا که مهسا امینی هنوز در بیمارستان بود، دریافت کرده بودم مبنی بر اینکه «ما از شما انتظار داریم، چرا واکنش نشان نمی‌دهید». حالا اینکه چرا از من انتظار داشتند، سوالی است که هنوز پاسخی برای آن پیدا نکرده‌ام، ولی به همه پاسخ دادم «اجازه بدهید هر کس به شیوه خودش واکنش نشان دهد». 

در حالی که برداشتم از رفتار و انتظار آنها این سوال بود: «مگر شما آزادی‌خواه نیستید پس چرا می‌خواهید حرف شما را و به شیوه شما بزنم؟» و واکنش آنها را البته نوع مدرن‌شده رفتار مجاهدین خلق می‌دانم. مجاهدینی که از هواداران‌شان می‌خواستند حتی زندگی مشترکی نداشته باشند تا چیزی آنها را از تمرکز بر فعالیت سیاسی دور نکند. 

جالب است بدانید وقتی گزارشی از سفر کربلا (در همان ابتدای این جریانات) در صفحه شخصی‌ام منتشر کردم، یکی پرسید: «شما در جریان اخبار نیستید؟» یعنی من حتی اجازه ندارم در صفحه شخصی‌ام نمونه کار مطبوعاتی‎ام را منتشر کنم و آیا این به این معنی نیست که همان چیزی را در صفحه‌ات منتشر کن که ما می‌گوییم و می‌خواهیم؟ 

بعد از خودم می‌پرسم این آزادی است؟ گرچه تاکید می‌کنم که از همان ابتدا نسبت به شعار «زن، زندگی، آزادی» متجب  بودم. کدام زن؟ همان زنانی که بسیاری‌تان از همان کودکی تا امروز به او ظلم کردید؟ چه در نسبت خونی چه در نسبت همکاری و چه در نسبت عاشقانه و روابط عاطفی و زناشویی؟ و در بسیاری از اوقات ابزار بوده و این بار ابزار سیاسی شده. 

از کدام زندگی حرف می‌زنید در حالی که شرایطی ایجاد کردید که نه تنها از زندگی عادی‌مان افتاده‌ایم، حتی نمی‌توانیم از زندگی عادی و حرفه‎‌ای‌مان در صفحه شخصی‌مان حرف بزنیم؟ 

آیا این واکنش‌ها، نشانه آزادی‌طلبی است یا دیکتاتوری؟ 

جالب اینکه همه دارند زندگی‌شان را می‌کنند. شاهد ادعایم  تحلیل روزنامه لیبراسیون فرانسه است که همین چند روز پیش تیتر زده بود: «انقلابی در کافه‌های تهران در جریان است». فرانسوی‌ها فکر کردند همانطور که انقلاب آنها از کافه‌های پاریس شروع شد و شکل گرفت و اصلا زیست فرانسوی‌جماعت در کافه است، ایرانی‌ها هم همان زیست را دارند، به کافه می‌روند تا مباحث جدی‌شان را به اشتراک بگذارند، نمی‌دانند اولا کافه‌ها در اختیار صرفا جوانان است برای گذران وقت و دیدارهای دوستانه و ثانیا، اصولا فضای کافه‌ها به گونه‌ای است که افراد مسن‌تر که حتما تجربیات بیشتری دارند عادت کافه رفتن ندارند و در نهایت اینکه عمده فعالیت و مشارکت سیاسی هم فقط پشت صفحه اینستاگرامی است. و دقت کردید چقدر این مدت واژه شرافت (با شرف و بی‌شرف) دستمالی شد و چقدر معنایش عوض شد. 

از سوی دیگر، معتقدم افرادی مثل من هم که نسبت به اتفاقات اخیر هیچ واکنشی نشان ندادیم و سکوت اختیار کردیم هم نوعی واکنش داشته‌ایم. 

ولی آیا این واکنش همراهی است؟ و اگر همراهی است با کدام سوی قضیه؟ الان پاسخ خواننده این است که شما قشر خاکستری‌ها... واژه‌ای که این روزها بیشتر از قبل، بار منفی پیدا کرده است ولی اتفاقا می‌خواهم اقرار کنم که من یکی از اعضای همین قشر خاکستری هستم.

 قشر خاکستری به معنی کسی نیست که نشسته تا دیگران تلاش کنند و او از نتیجه تلاش‌شان بهره ببرد، یا کسی نیست که یکی به میخ می‌زند و یکی به نعل، بلکه کسی است که هیچ سیاه و سفید مطلقی برایش وجود ندارد. هیچ فرد، گروه، جناح و عقیده‌ای سفید مطلق یا سیاه مطلق نیست. نه تمام مسوولان دزد و اختلاس‌گر و ظالمند و نه همه معترضان، اغتشاش‌گر و فریب‌خورده دشمن‌اند. 

از ابتدای این جریان (که ترجیح می‌دهم آن را نه جنبش بنامم و نه انقلاب) معتقد بوده و هستم که در هر دو سوی این جریان، «نفوذی» وجود دارد. همان نفوذی‌ای که در دانشگاه شریف اولین جرقه درگیری را زد، همان که در مهاباد و سنندج آتش به پا می‌کند، همان که جوانان را تحریک می‌کند تا به خیابان‌ها بیایند در حالی که مطمئن است این جوانان تعریفی از واکنش سیاسی ندارند و آن را به قدر یک حجاب و شعار غیرواقعی «زن، زندگی، آزادی» تقلیل می‌دهند. 

رسما اعلام می‌کنم اگر نتیجه این واکنش‌ها و اعتراض‌ها این بود که هزینه سطح زندگی پایین می‌آمد و مثلا قیمت یک پراید از 200 و اندی به 50 میلیون کاهش پیدا می‌کرد، یا ودیعه یک آپارتمان 50 متری به 20، 30 میلیون می‌رسید من هم خط اول این جریان بودم ولی افتادن روسری از میانه سر به روی شانه‌ها اصلا نسبتی با بهایی که پرداخت شده و می‌شود، ندارد؛ بهای جان جوانان از هر دو سوی جریان.

 خصوصا که واقعا نمی‌دانم آن لباس شخصی که آتش به پا می کند از کدام سوی جریان است؟ شما می‌دانید؟ آیا لباس شخصی الزاما نماینده دولت است؟ آیا مزدورهای آن سوی جریان لباس خاصی دارند؟ یا آنها هم لباس شخصی حساب می‌شوند؟ 

من هم برای کیان اشک می‌ریزم، هم برای عجیمان، هم برای مهاباد دلم خون است و هم برای پدری که امکان پرداخت اجاره بهای خانه را ندارد. هم برای معلم و کارگری که چندین ماه است حق‌الزحمه خود را دریافت نکرده بغض می‌کنم و هم نسبت به کسی که حقوق چندین میلیونی دارد که نسبتی با تلاش و زحمتش ندارد، خشمگین هستم.

 بله من یک قشر خاکستری هستم، چون هیچ سیاه و سفید مطلقی در جهان وجود ندارد و خوشحالم که دیگران را مجبور نمی‌کنم مثل من و به شیوه من حرف بزنند و تا به امروز به هیچ کدام از معترضان، حتی توصیه و پیامی نداده‌ام و درباره درستی و غلطی رفتارش حرفی نزده‌ام. ولی اگر کسی این رفتار را در زندگی شخصی و حرفه‌ای خود در دستور کار قرار داد، خوشحال می‌شوم در جریان زندگی اجتماعی با او همراه شوم. 

منبع: الف

کلیدواژه: قشر خاکستری صفحه شخصی کافه ها تیم ملی بی شرف

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۵۹۶۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پرهیز از نقض مرزهای شخصی در دورهمی‌های خانوادگی

ایسنا/قم یک روان‌شناس بالینی بابیان اینکه نقض مرزهای شخصی توسط دیگران که اغلب هم به صورت ناخودآگاه اتفاق می‌افتد در جمع‌های ما عادی شده است، اظهار کرد: افراد باید سعی داشته باشند در مدت زمان کوتاهی که در کنار یکدیگر هستند با رعایت این مرزهای شخصی استرس را به دیگران منتقل نکنند.

مرضیه عزیزی معین روان‌شناس بالینی و مدرس دانشگاه در گفت‌وگو با ایسنا، اظهار کرد: تعامل با افراد خانواده و حضور در جمع‌های دوستانه و خانوادگی می‌تواند تأثیرات مثبتی را بر روحیه افراد داشته باشد؛ اما متأسفانه برخی افراد علاقه‌ای به حضور در این دورهمی‌ها ندارند، لذا باید دید چه مسائلی منجر به این عدم رغبت شرکت در جمع‌های خانوادگی و کاهش کیفیت تأثیرات مثبت آن می‌شود.

وی با بیان اینکه معمولا در دورهمی‌های خانوادگی `k[ مورد از منابع استرس زا وجود دارد که منجر به کاهش کیفیت تأثیرات مثبت آن می‌شود، ادامه داد: اولین عامل عدم رعایت حریم شخصی افراد است؛ بیان جملاتی مانند، «چقدر چاق یا لاغر شدی؟ چرا به خودت نمی رسی؟ چی شد از همسرت جدا شدی؟ بهتره زودتر بچه دار بشید؟...» نمونه سوالاتی است که باعث ناراحتی و ایجاد زمینه استرس فرد برای حضور در جمع‌های خانوادگی می‌شود.

عزیزی معین اضافه کرد: نقض مرزهای شخصی توسط دیگران که اغلب هم به صورت ناخودآگاه اتفاق می‌افتد در جمع‌های ما عادی شده در حالی که همه باید به حریم شخصی یکدیگر احترام بگذاریم؛ بنابراین افراد باید سعی داشته باشند در مدت زمان کوتاهی که در کنار یکدیگر هستند با رعایت این مرزهای شخصی استرس‌ها را به دیگران منتقل نکنند.

این روانشناس بالینی بیان کرد: مسئله دیگر که منجر به پرهیز فرد از حضور در جمع‌های خانوادگی می‌شود احساس مورد قضاوت واقع شدن توسط دیگران است؛ بنابراین یک نگاه جانبدارانه و ناپسند، یک نصیحت می‌تواند این احساس را در فرد ایجاد کند که تصمیمات او برای زندگی اش مورد قضاوت و حتی تمسخر دیگران قرار گرفته است.

این مدرس دانشگاه تصریح کرد: منبع استرس‌زای دیگر این است که گاهی در دورهمی‌های خانوادگی این تصور برای فرد ایجاد می‌شود که نتوانسته انتظارات و توقعات دیگران را برآورده کند؛ اینکه فرد مدام با انتقاداتی از طرف دیگران مواجه شود که چرا نتوانسته خواسته‌های آن‌ها را برآورده کند بدون اینکه سطح توانایی و امکانات او در نظر گرفته شود، احساس ناکافی بودن را به فرد منتقل خواهد کرد.

عزیزی معین اظهار کرد: خرید هدیه می‌تواند به منبعی استرسی برای حضور فرد در دورهمی‌ها تبدیل شود؛ چگونگی انتخاب هدیه مناسب، مورد پسند قرار گرفتن هدیه توسط شخص مقابل، مقایسه هدیه فرد با دیگران از افکاری است که می‌تواند برای هر فردی استرس ایجاد کند.  

وی تاکید کرد: گاهی اوقات ما مجبوریم در برخی موقعیت‌های زمانی با افراد خاصی وقت بگذرانیم؛ یعنی در واقع ممکن است حضور در جمع برای ما نه به عنوان فضایی برای لذت بردن بلکه بیشتر شبیه به یک تعهد یا الزام باشد.

عزیزی معین عنوان کرد: حضور در جمع خانواده و دوستان زمانی می‌تواند برای ما لذت بخش باشد که بتوانیم راهکارهای برقراری ارتباط سازنده با دیگران را رعایت کنیم؛ به همین جهت می‌بینیم که برخی افراد حس محبت و دلگرمی را به ما منتقل می‌کنند اما در مقابل برخی منجر به معذب شدن و ناراحتی ما می‌شوند.

این مدرس دانشگاه تاکید کرد: ما باید این نکته را مدنظر داشته باشیم که پرسیدن سوالاتی که حریم شخصی افراد را نقض می‌کند چه تأثیری بر روند زندگی ما خواهد داشت؛ لذا همه ما در تعامل با یکدیگر موظف هستیم حد و مرزهای طرف مقابل را رعایت کنیم.

وی گفت: تقویت مهارت برقراری ارتباط موثر با دیگران، پرهیز از کنجکاوی در مسائل شخصی افراد، عدم استفاده از کلماتی که بار منفی دارند، عدم تجملگرایی و فخر فروشی، مدیریت کودکان توسط والدین، پرهیز از چشم و هم‌چشمی از جمله مسائلی است که لذت حضور در دورهمی‌های خانوادگی را برای ما دوچندان می‌کند.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • فال شمع روزانه امروز پنج‌شنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
  • اهدای کتابخانه شخصی به کتابخانه عمومی خلیج فارس بوشهر
  • آیا یادگیری سئو سخت است یا آسان؟ چقدر زمان میبرد؟
  • قوانینی که باید درباره هبه کردن بدانید
  • فیلم| کامرون ایرپارک شهری عجیب در کالیفرنیا
  • جنایت دمشق واکنش صهیونیست‌ها در برابر سیاست های ایران بود/ باید سیاست‌های منطقه ای را تغییر داد!
  • انصراف یک ملی‌پوش از اردوی تیم ملی
  • یک کودک بادیگارد ۳ میلیون دلاری مسی را دور زد +فیلم
  • حوزه پزشکی در دوران گذار از مدرن به پزشکی شخصی‌سازی است
  • پرهیز از نقض مرزهای شخصی در دورهمی‌های خانوادگی